روزهاي مگسي

Tuesday, February 22, 2011

چهار سالگی
حیاط ِ مهد کودک
هیچ کس شبیه ام نبود
وقتی همه سرگرم ِ عروسک ها بودند
من با شلوار یکسره و پلیور آبی ام
از روی چوب های آتش نگرفته می پریدم

Posted By Shahrzad At 3:13 AM

0 Comments:

Post a Comment

<< Home



My ID































LinKs



  • وقتی سه روز پشت هم هوا ابر میشه و هی باد میادوقتی ...
  • میدونیخب آخر ش که چی ؟وقتی هرچی همونی که هست بمونه...
  • یه وقتایی حال ِ بد ام مال ِ خودم نیستاون وقتا یعنی...
  • آسمون گرفتهمن گرفته ا متو ام گرفته ایخودتو از ما
  • کجاست تو؟کجاست تویی که نشانم دادی اشکجاست تویی که ...
  • یک ساعت ِ دیگه بهم اس ام اس میزنیداری از کلاس برم...
  • لب هایت را دوست دارممزه ی دود که میدهیطعم ِ علف که...
  • صدای گریه ی کیه توو سر ِ لعنتی ِ من ؟
  • لب هایم مزه ی لب هایت را دوست دارددلش برایش تنگ می...
  • خودم را دوست دارم با خودم تا وقتی که - من- چیزی ج...

About Me

My Photo
Name: Shahrzad

View my complete profile

Powered by Blogger