دشتی که دوست اش داشتم
دشتی که عشق ام رهایش بود و می دوید
دشت ِ تو
دشت ِ من
جوانه می زند
از جنس ِ دستمال کاغذی های مچاله
آغشته به رطوبت ِ ارضاء
نگاه می کنم
به دشتی که دوست داشتم
به تختی که سرزمین ِ تن ات بود وبوسه هایت که مثل ِ فرشتگان ِ بالای سر ِ کودکان
بالای نفس هایم می چرخیدند و خواب ام می کردند
جوانه هایی از جنس ِ دستمال های کاغذی
این تصویری از یک خیانت ِ غمگین است
وقتی که نیستی
وقتی که از دور به این دشت نگاه می کنم
جوانه هایش و
ویرانه ای که از من می ماند
دشتی که عشق ام رهایش بود و می دوید
دشت ِ تو
دشت ِ من
جوانه می زند
از جنس ِ دستمال کاغذی های مچاله
آغشته به رطوبت ِ ارضاء
نگاه می کنم
به دشتی که دوست داشتم
به تختی که سرزمین ِ تن ات بود وبوسه هایت که مثل ِ فرشتگان ِ بالای سر ِ کودکان
بالای نفس هایم می چرخیدند و خواب ام می کردند
جوانه هایی از جنس ِ دستمال های کاغذی
این تصویری از یک خیانت ِ غمگین است
وقتی که نیستی
وقتی که از دور به این دشت نگاه می کنم
جوانه هایش و
ویرانه ای که از من می ماند