Sunday, March 27, 2011

دلم نمیخواد شب که میشه یه چیز دیگه بفهمم که الان فکر میکنم فهمیدم
دلم نمیخواد نشسته باشی و واسه این داستان مسخره ای که ساختی فکر کرده باشی
من با خودم قرار گذاشتم که همه چیو ببینم
این قرار ِ بدیه
وختی جای چشم ِ سومم میخاره پیشونیم زخم میشه از دروغا
این تخت اگه میخواد جیر جیر کنه
فقط باید وختی باشه که خودت تنهایی داری توو خواب غلت میخوری
فکر من مریضه
فکری که نشه ازش قایم شد مریضه
اینو نوشتم که اگه امشب خلافش ثابت شد
همینجا بیام و بگم که گه خوردم
نفرت انگیز نیستی عشق ِ من

0 Comments:

Post a Comment

<< Home